باز درد من از نو شروع شده در پی یک ماجرا
باز یک جریان و یک حضور و یک  سر و صدا
باز تمام هستی و طواف کرببلا
باز ندای هل من ناصر ینصرنی در میان ما
باز صدای گریه و بغض و درد از این جفا
و یک روز به وسعت تمام روزهای خدا...
یک روز  به  تماشای نوع آدمی
که نشان داد درس خاتمی...
باز روز عشق و عشق بازی کسان
و روز سرور عشق و عاشقان
بهانه خلقت و وجود کهکشان
و بزرگ این کران..
و ذکر لب کائنات و زمین و زمان
باز یک روز که نمی شود تمام
و همین یک نوع و این  تمام...


باز روی دیگری ز جهان و جهانیان
سر و بال خویش برای فساد شکستن و
تلاش برای ظهور و حصول خزان
روزی که مانده از آن فقط فغان
آزادگی و سقوط آن
و بدنهای کشان کشان
خونین بدنان ز  پیر و جوان
و خواهش لب ها به یک امان
و کودکان دوان دوان
و ظلمت سخت یک زمان
باز وضوح  نفرت و خشم و کینه و گناه
تجمع عاملان این جهان دل سیاه
باز یزید و حرمله و ابن سعد و خولی ها
و گم شدن از جهالت و حسرت از وفا ...
و از این نوع و  ناتمام...



کاظم لمسو

اینستاگرام: kazemlamsoo